فرا رسیدن ایام فاطمیه و شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها را به همه مومنان تسلیت عرض مینماییم.پیام تسلیت شهادت فاطمه زهرا در این ایام مبارک قرار دادیم که امیدواریم از خواندن این پیام ها استفاده کنید.

 

عمریست رهین منت زهرائیم / مشهور شده به عزت زهرائیم

مُردیم اگر به قبر ما بنویسید / ماپیر غلام حضرت زهرائیم . . .

.

.

.

کدامین شب از آن شب تیره تر بود / که زهرا حایل دیوار و در بود

شبی کاندر هجوم تیغ بیداد / سرت را سینه زهرا سپر بود . . .

یا فاطمه (س)

.

.

.

ما زنده به لطف و رحمت زهرائیم / مامور برای خدمت زهرائیم

روزی که تمام خلق حیران هستند / ما منتظر شفاعت زهرائیم

شهادت حضرت فاطمه (س) تسلیت

.

.

.

جملات زیبا و متون قشنگ ویژه ایام فاطمیه،شعر زیبا به مناسبت دهه ایام فاطمیه

خزان زود هنگام و کبود شدن یاس بوستان پیامبر ، تسلیت باد …

.

.

.

چه تعبیری خدا در نقطه دارد/ که تفسیری جدا هر نقطه دارد

به تعداد بهار عمر زهرا(س) / همین اندازه کوثر نقطه دارد . . .

(سوره ی کوثر ۱۸ نقطه دارد)

 

.

.

نمایان شد ز خط آتش و دود / که جرم فاطمه حب علی بود

پس از زهرا علی بی همزبان شد / اسیر امتی نامهربان شد . . .

.

.

.

عمریست رهین منت زهرائیم / مشهور شده به عزت زهرائیم

مُردیم اگر به قبر ما بنویسید / ماپیر غلام حضرت زهرائیم . . .

.

.

.

کدامین شب از آن شب تیره تر بود / که زهرا حایل دیوار و در بود

شبی کاندر هجوم تیغ بیداد / سرت را سینه زهرا سپر بود . . .

یا فاطمه (س)

.

.

.

ما زنده به لطف و رحمت زهرائیم / مامور برای خدمت زهرائیم

روزی که تمام خلق حیران هستند / ما منتظر شفاعت زهرائیم

شهادت حضرت فاطمه (س) تسلیت

.

.

.

یتیمان جز دو چشم تر ندارند / به غیر از خاک غم بر سر ندارند

چو مادر مرده ها باید فغان کرد / که طفلان علی مادر ندارند . . .

.

.

.

آنان که بر این خانه هجوم آوردند / در خاک نهال کینه را پروردند

در کعبه علی شکسته بتها شان را / اکنون به در خانه تلافی کردند . . .

.

.

.

خون است که روی خاک خشت افتاده است / داغ است به قلب سر نوشت افتاده است

خیزید و فرشته را به بیرون ببرید / آتش به در باغ بهشت افتاده است

.

.

.

هر سینه که دوستدار زهراست / آشفته و بی قرار زهراست

گنجینه ی هفت آسمان ها / در سینه ی خون نگار زهراست

از شرح کرامتش همین بس / عالم همه وامدار زهراست

.

.

.

تا که نامت بر زبان آمد ، زبان آتش گرفت / سوختم چندان که مغز استخوان آتش گرفت

حیدر آمدخاک همچون باد ، گرم گریه شد / خواست تا غسلت دهد ، آب روان آتش گرفت

.

.

.

نگاه سرد مردم بود و آتش / صدا بین صدا گم بود و آتش

بجای تسلیت با دسته ی گل / هجوم قوم هیضم بود و آتش

.

.

.

کمی از غسل زیر پیرهن ماند

کمی از خون خشک بر بدن ماند

کفن را در بغل بگرفت و بو کرد

همان طفلی که آخر بی کفن ماند

.

.

.

الهی داد از این دل داد از این دل

کنار قبر زهرا کرده منزل

بگو زهرا زجا خیزد ببیند

که اشک دیده کردخاک او گل

.

.

.

چنان داغت دلم غمناک کرده / که دست من تو را در خاک کرده

بجایت زینب مظلومه تو / غبار غم ز رویم پاک کرده

.

.

.

ز سوز دل کنم گریه برایت / که دیگر نشنوم زهرا صدایت

در و دیوار خانه با نگاهم / بیادم آورد آن ناله هایت

.

.

.

اگر محور به هر امکان علی بود / ولی بر فاطمه مهمان علی بود

کنار تربتت مظلومه زهرا / سر شب تا سحر گریان علی بود

.

.

.

امشب دل سنگ کوچه ها می گرید     یک شهر خموش و بی صدا می گرید

تشییع جنازه غریب زهراست     تابوت به حال مرتضی می گرید

.

.

.

می خواست رخش پیش عدو زرد نباشد
ای کاش یکی بود در آن کوچه و می گفت
آن کس که به زن حمله کند، مرد نباشد

.

.

.

آن روز که پهلوی تو از کینه شکست      دل های مُحبّان تو در سینه شکست

تصویر تو را دِل علی آینه بود                 اندوه تو سنگی شد و آیینه شکست

.

.

.

با سرشک دیده وبا ناله پیوسته اش

با تن تبدار وبا جسم به غایت خسته اش

روز تنهایی که او بودوکسی یارش نشد

کرده یاری ید اله با ید بشکسته اش

.

.

.

دریغ آن زهره زهرا کجا رفت؟      دریغ آن بضعه طاها کجا رفت؟

روم پرسم من از شب زنده داران     که زهرا نیمه شب تنها کجا رفت

.

.

.

من با که گویم این که بهارم خزان شده

ماهم به خاک تیره غربت نهان شده

بانوی بی نشان که به هرسو نشان زاوست

رفت از برم به قامت همچون کمان شده

.

.

.

دل غریب من از گردش زمانه گرفت      به یاد غربت زهرا شبی بهانه گرفت

شبانه بغض گلوگیر من کنار بقیع     سراغ مدفن پنهان و بی نشانه گرفت

.

.

.

غم دوران من گردد یتیمی
که هم پیمان من گردد یتیمی
من از قد کمانت حتم دارم
بلای جان من گردد یتیمی
.
.
.

در این صحرا چو لاله داغ دارم      به دل سوز غمی جانکاه دارم

مدینه، دیدی از بیداد گردون     ز کف دادم همه دار و ندارم؟

.

.

.

نمی گویم که تو نا مهربانی
زبس خون رفته از تو ناتوانی
دلم خواهد در آغوشم بگیری
چه سازم که شکسته استخوانی
.
.
.

دادم دل شب غسل و نمودم کفنش     در خاک سپردم منِ دل خون، بدنش

تشییع کنندگان زهرا آن شب     من بودم و زینب و حسین و حسنش

.

.

.

مکن مخفی به سینه آه، مادر
مرا کن از غمت آگاه ،مادر
مشو راضی پس از تو زنده باشم
گل خود را ببر همراه ،مادر
.
.
.

ز کف دادم چراغ لاله ام را      کنم پنهان ز دشمن ناله ام را

نه دست خود کفن کردم شبانه     تن زهرای هجده ساله ام را

 

منبع: www.3erat.com