کارشناس شبکه تلویزیونی وهابی (وصال) مدعی شده هیچ حدیثی دال بر ولایت حضرت علی (ع) وجود ندارد؟

اگر چه از آن شبکه و کلّ سازمان وهابیت کلام و مواضع دیگری انتظار نمی‌رود و امیدی نیست که بگویند «اشهد انّ علی ولی‌الله»، اما در عین حال نظر کلیه‌ی مسلمانان عزیز [اهل تشیع و تسنن] را به پاسخ‌های ذیل خطاب به وهابی‌ها، شبکه وصال، آن کارشناس و سایر کارشناسان وهابی مسلک جلب می‌نماییم:

الف – برای جهان اسلام [تشیع و تسنن]، نظرات کارشناسی وهابی‌ها در خصوص اسلام، با نظرات کارشناسی سازمان‌های اطلاعاتی و تبلیغاتی امریکا، انگلیس و اسرائیل هیچ فرقی ندارد و کلاً فاقد ارزش می‌باشد و اگر پاسخی ایفاد می‌گردد، فقط جهت اطلاع و آگاهی مسلمانان است.

ب – به فرض که حدیثی درباره‌ی ولایت حضرت علی علیه‌السلام وجود نداشته باشد [که دارد]، به وهابیت چه ربطی دارد؟ مگر به سایر آیات بیّن قرآن کریم و احادیث وارده ایمان آورده و عمل می‌کنند؟!

ج – مگر تأسیس فرقه‌ی وهابیّت [بر اساس استناد قطعی و معتبر] کار انگلیس نبوده است؟ مگر عبدالوهاب، بنیانگذار این فرقه از سوی مستر همفر انتخاب و تحریک نشد و با عقد پیمان با امیر درعیه، محمد بن سعود (جد آل سعود) از قوای نظامی او جهت ترویج مذهبش که مخالف عقاید مسلمانان (اهل سنت) بود اقدام نکرد؟ مگر امروزه وهابیت به عنوان یک سازمان قدرتمند و تحت سلطه‌ی امریکا، انگلیس و اسرائیل فعالیت تشکیلاتی ندارد؟ آیا وهابیت برای پذیرش ولایت امریکا و انگلیس (کفر و ظلم) به آیه یا حدیثی استناد می‌کند؟!

د – کتشار بی‌رحمانه مسلمانان سرزمین حجاز در زمان استعمار انگلیس و تداوم آن، و هم اکنون کشتار مسلمانان یمن، لشکر کشی به بحرین و کشتار مسلمانان بیدار و انقلابی بحرین، هم پیمانی با اسرائیل جهت کشتار مسلمانان فلسطین و لبنان (به ویژه نوار غزه)،‌ همراهی و همکاری با اتحادیه اروپا جهت تحقق آمال آنها در مصر، سوریه، لبنان و دشمنی با جمهوری اسلامی ایران، حلال شمردن خون شیعه در خطبه‌های نماز جمعه، آن هم در شهر امن مکه و در کنار خانه‌ی خدا و در دوره‌ی حج تمتع و ...، بر آیه و حدیث مستند است؟! آیا وهابی‌ها آیات قرآن کریم را که خودشان سالیانه میلیون‌ها جلد به چاپ می‌رسانند، دال بر ضرورت نپذیرفتن ولایت کفار و مشرکین، ضرورت مبارزه با ظلم، ضرورت جهاد در مقابله هجمه‌ی دشمنان به اسلام و بشریت، ضرورت اخوت و اتحاد مسلمین، دشمنی با منافقین و ... را نخوانده‌اند؟! پس اصلاً حق ندارند که راجع به اسلام عزیز و قرآن کریم و احادیث پیامبر اعظم (ص) سخنی بگویند و هر چه بگویند نیز در راستای اهداف و منافع استکبار جهانی و صهیونیسم بین‌الملل بوده و فاقد اعتبار و حتی ارزش مباحثه است.

ﻫ – اما اگر مسلمان دیگری چنین ادعایی نماید و یا سؤال کند که آیا حدیثی از پیامبراکرم (ص)‌ دال بر ولایت حضرت علی (ع) وجود دارد یا خیر؟ نظر وی را به نکات و چند حدیث به عنوان نمونه‌ای از احادیث متواتر به نقل از منابع اهل سنت جلب می‌نماییم:

ﻫ/1 – اگر در وجود حدیث راجع به ولایت حضرت علی (ع) شک داشته باشیم، نسبت به عدم وجود حتی یک حدیث راجع به ولایت غیر علی (ع) در کلیه‌ی منابع اسلامی یقین داریم. پس چرا باید ولایت دیگران را بدون سند بپذیریم، اما نوبت به ولایت علی (ع) که می‌رسد، از خود انفعال نشان داده و به دنبال آیه و حدیث بگردیم؟! هر دلیلی که بتواند ولایت و حتی حکومت سه خلیفه‌ی دیگر را توجیه کند، نسبت به ولایت و نیز حکومت حضرت علی (ع) موجه‌تر است. آیا این انفعال در مقابل نام علی (ع) نتیجه ظلم و خفقان و ضد تبلیغ حکومت‌های جابری که نه تنها شیعه یا سنی نبودند، بلکه اساساً مسلمان نبودند نیست؟ آیا می‌توان معاویه، یزید، حجاج، هارون، مأمون، متوکل و ... را با آن شرابخواری‌ها و ظلم‌ها و جنایت‌ها و آدم‌کشی‌ها مسلمان دانست؟!

ﻫ/2 – اهل تشیع و اهل تسنن ناچارند که به ولایت علی (ع) اذعان کرده و گردن نهند. چرا که شیعه اساساً او را «ولی‌الله»، «حجت‌الله» و امام می‌داند و اهل تسنن نیز ولایت چهار خلیفه را پذیرفته‌اند. لذا ناچارند پس از بیعت با خلفای سه گانه با علی (ع) بیعت کرده و چون پس از او دیگر خلیفه‌ای نیامده است، در همان بیعت باقی بمانند. لذا ولایت امام علی علیه‌السلام، مهم‌ترین و مطمئن‌ترین «عامل و محور وحدت» است.

ﻫ/3 – و اما چند حدیث برای مسلمانان اهل تحقیق [اعم از شیعه و سنّی] به سند اهل سنّت:

*- أبوسعید خُدری و سایر اکابر اهل سنت چون چون طبری، سیوطی، قرطبی اندلسی، ثعلبی و آلوسی بغدادی اذعان دارند که آیه‌ی «یَأَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْكَ مِنْ رَبِّكَ» در شأن علی بن ابی طالب نازل شد. (الحاكم الحسكانی، عبید الله بن عبد الله بن أحمد، شواهد التنزیل؛ ج 1،ص 250).

*- ابوصالح از ابن عباس در مورد شان نزول آیه«إِنَّمَا وَلِیُّكُمْ اللهُ وَرَسُولُهُ...»روایت  نموده كه فقط در شان علی نازل شده است و همچنین آیه‌ی  «وَ مَنْ یَتَوَلَّ اللهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا...»در مورد علی نازل شده است و نیز آیه«بَلّغ ما اُنزِلَ اِلَیکَ مِن ربِّکَ... یعنی آن چه را كه از سوی خدا بر تو نازل شده، ابلاغ كن» در مورد علی نازل گردیده است و خدا پیامبر را به ابلاغ آن امر نموده است ، پس پیامبر دست علی را گرفت و فرمود: من کنت مولاه و هذا علی مولاه «هركه من مولای اویم، علی مولای اوست». (همان مدرک، ج 1،ص 239، ح240)

*- عبدالله بن أبی أوفى گفت كه رسول خدا(ص) در روز غدیرخم این آیه را تلاوت نمود: «اَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ»،  سپس پیامبر دست علی را بلند کرد تا حدی که سپیدی زیر بغل او نمایان شد، سپس فرمود: «آگاه باشید، هركه من مولای اویم، علی مولای اوست، پروردگارا، با هر كه او را دوست دارد، دوست و با هر كه او را دشمن دارد، دشمن باش».سپس فرمود: «پروردگارا، شاهد باش». (شواهد التنزیل، ج 1،ص252).

*- در سنن نسائی (که از صحاح ستّه‌- شش کتاب مرجع اهل تسنن است) واقعه غدیر چنین تصریح شده است: پیامبر اکرم (ص) فرمودند: پيك اجل به طرف من آمده و من به پيك أجل لبيك گفته‌ام؛ يعني مرگ من نزديك است. من دو چيز گران بهاء در ميان شما مي‌گذارم: كتاب خدا و عترت و اهل بيت من. ببينيد كه با آنها چگونه برخورد مي‌كنيد. اين دو، از همديگر، تفكيك شدني نيستند. مردم! خدا، مولاي من هست و من ولي هر مؤمنم. هر كس من ولي او هستم، اين علي هم وليّ او هست  .   (السنن الكبرى للنسائي، ج5، ص45 - فضائل الصحابه لأحمد بن حنبل، ص15، شماره45)

و البته در سایر صحاح ستّه به ویژه صحیح مسلم و حتی صحیح بخاری نیز احادیث بسیاری دال بر ولایت حضرت علی (ع) ذکر شده است. و اگر چه وهابیت بسیار کوشیده است که مدارک را جمع‌آوری نموده و در تجدید چاپ‌ها حذف کند، اما آن قدر متواتر است که قابل حذف و انکار نبوده و هم چنان در دسترس است.

پس اگر وهابیت که تشیع را مردود شمرده و خون شیعه را مباح می‌داند، منابع اهل سنّت و از جمله صحاح ستّه را نیز قبول ندارد، دلیل دیگری بر مسلمان نبودنش می‌باشد.

 

منبع: x-shobhe.com